� |
توركون ديلي تك، سئوگيلي ايستكلي ديل اولماز
بيز واريق وارسا وطن واريسا دوغما ديليميز / اوخويوب بيلمه ليدير اوز ديليني ائللريميز
یکشنبه 2 بهمن 1390 :: نويسنده : alpar���
برتري هاي تركي و مقايسه تركي با فارسي تركي يه زبان قانون مند است و جزء زبان هاي الصاقي است و معاني كلمات ان با قرار گرفتن پسوند هايي كلا عوض ميشود بدونه اين كه خود كلمه تغيير كند و كلماتي ساخته ميشود كه در بقيه زبان هما مخصوصا زبان هاي ضعيفي چون فارسي به چندين جمله تبديل ميشود كه مثال هايي براي شما مياوريم اتاق- اتاقلاريمداشندان : از چيزهايي كه در اتاق هايم است جيب-جيبلريمدشيندن ، كوچه : كوچه لريمدشيندن و... مثال ديگر: گِدن گِدمين : كسايي كه ميخوان برن و كسايي كه نمي خوان برن مثالهاي ديگر از اين نوع :گلن گلمين،گلن گدن،ايرن يميرن،ايچن ايچمرن-اچان اچمران،ايشترن ايشتمرن،اوخوران اوخومران،الان الميان،دانيشان دانيشميان،اپاران اپارمران و...... كلمه (گدن گدمين) تركي به دو جمله در فارسي تبديل شد حال به جمله زير توجه كنيد (بو قارپز سانجلادانايدانيمش)= اين هندوانه جزء هندوانه هايي بوده است كه انسان را دچار دل پيچه ميكند ميبينيد جمله سه جرئي تركي به ١۴ جرء در فارسي تبديل شد تازه مفهوم واقعي را هم نميرسونه چون معادل سانجي در فارسي وجود ندارد و من مجبور شدم از دل پيچه استفاده كنم : (سانجي ) به درد كوليك احشاء توخالي گفته ميشود مانند درد قولنج روده ها ميبينيد كه كلمات بالا در فارسي به جمله تبديل ميشوند درحالي كه در تركي جملات فارسي را ميتوان با يك كلمه در تركي بيان كرد چرا بايد ما در مدرسه هايمان به جاي ترك فارسي تدريس كنيم چرا بايد فارسي بنويسيم ابهام زايي تركي طبق گفته زبان شناسان 2 درصد است در حالي كه فارسي 57 درصد ابهام ايجاد ميكنه (به نظر مياد تركي به خاطر همين خوصياتش كه از جمله كمتر استفاده ميكنه ابهام كمتري داره و شنونده دچار ابهام نميشه ) به خاطر همين ابهام زياد فارسي است كه اگر دقت كنيد نرم افزارها نمتونند زبان هاي ديگر را به فارسي ترجمه كنند و در صورت انجام اين كار همه چي را به هم ميريزند و نميشه از مطلب چيزي فهميد در حالي كه در زبان هاي ديگر نرم افزارها چنان مطالب را ترجمه ميكند كه حتي نياز به ويرايش هم ندارد ميتونيد خودتون هم امتحان كنيد بيش از60% از فارسي عربي هست حال در مورد زبان يا گويش بودن فارسي (به اصتلاح عام لحجه بودن فارسي) خودتان قضاوت كنيد البته شما هم ميتوانيد با مراجعه به لغت نامه ها و يا اگر دست رسي نداشتيد به فرهنگ معاصر كوچك نوع فارسي به انگليسي حييم كه در انها لغات عربي با حرف ع مشخص شده اند با شمردن اين لغات براي حداقل 32 صفحه و درصد گيري به اين 60 درصد برسيد توجه داشته باشيد اين 32 صفحه را از يك جا انتخاب نكنيد بلكه از صفحه هاي مربوط به هر حرف يك صفحه انتخاب كنيد مثلا يك صفحه از كلماتي كه با الف شروع ميشن يك صفحه از كلماتي كه با (ب) شروع ميشن و الا اخر با اين كار متوجه خواهيد شد كه تمامي كلماتي كه در انها (ث ص ض ذ ط ظ ) وجود دارد عربي هستند و همچنين بسياري از كلمات هم كه اين حرف را ندارند هم يا عربي هستند يا تركي يا روسي و انگليسي و درصد كمي هم كلمات من در اوردي فارسي هستند كه كلا 32 درصد فارسي را هم لغات انگليسي تركي فرانسوي و.... تشكيل داده و فقط هشت درصد باقي مانده فارسي است فارسي زبان بسيار ضعيفي است همين ضعف باعث از بين رفتنش شده مگرنه 2500سال پيش فارسي هم براي خودش زباني بود ولي به تدريج با ورود لغات بي شماري از عربي و زبان هاي ديگر حالا ديگر چيزي از فارسي باقي نمانده(كمتر از 8 درصد) و ديگر نمي توان به ان زبان گفت و بهتر است بگوييم گويشي از عربي فارسي معادل كلمات زيادي در زبان هاي ديگر را ندارد و مترجمان را در ترجمه زبان هاي ديگر به اين زبان دچار مشكل ميكند علت اين است كه فارسي يك زبان ضعيفي است و ريشه اصلي ان زبان عربي هست عربي گويش هاي ديگري هم چون عراقي ، مصري، ليبي،عبري، اسپانيولي، ليبي، اردني،خليجي، خوزستاني و........ دارد كه گويش 33 ان فارسي است ما در اين جا تنها دو زبان تركي و فارسي را برسي ميكنم تا ببينيد فارسي چه كاستي هايي دارد چند هزار لغت با ريشه تركي در زبان فارسي موجود است كه عينا تكرار شده كه از اين لغات بيش از 600 لغت جزء كلمات پركاربرد است، مانند: آقا، خانم، بابا، ماما، آبجي، داداش، دايي، بي بي، آتش، بشقاب، قابلمه، دولمه، سنجاق، اتاق، من، تخم، باتلاق، اجاق، آچار، آرزو، دگمه، تشك، فشنگ، توپ، قاچاق، گمرك، اتو، آذوقه، اردو، سوغات، اوستا، الك، النگو، آماج، ايل، بيزار، تپه، چكش، چماق، اردك، چوپان، چنگال، چپاول، چادر، باجه، بشكه، بقچه، چروك، اغوز،الاچيق ،باقلوا،بد قلق،بلدرچين،بلغور،بلوك،پاتوق،پلو،تبق،تفنگ ،تلمبه،توتون،چاپ،چاقو،چاق،چكمه ،ساجمه،سرمه،سورتمه ،شلوق ،قوچ،قارچ،قاطي،قالي،قدغن،قراول،قزل الا،قشلاق،قلچماق،قلدر،قِلِق،قنداق،قو ،قورباغه،قوشي ،قوطي،قيچي،قيماق،كشيك چي،كمك،كوك،گلنگدن،يواش،ييلاقي،يونجه،و ........) در تركي كلماتي با اختلاف جزئي وجود دارد كه در فارسي نيست مثلا براي انواع دردها كلمات: آغري/آجي/سيزي/سانجي/گوينه مك/گيزيلدمك/اينجيمك/ زوقور/ يانقي .كه هر كدام درد بخصوصي را بيان ميكند اغري: معادل درد فارسي است سانجي:به درد كوليك احشاء توخالي گفته ميشود مانند درد قولنج روده ها آجي: به درد شديدي گفته ميشود مانند درد كشيدن دندان سيزي: به درد خفيف سوزش دار گفته ميشود يانغي:معادل سوزش فارسي ميباشد زوققو: درد همراه ضربان است مانند درد عقربك انگشتان گوينه مك : مانند سوختن است و در دقايق اول سوختگي ديده ميشود اينجيمك: درد هنگام پيچ خوردگي مفاصل و يا درد حاصل از ضربه و سقوط ميباشد گيزيلده مك: دردشبيه گز گز كردن دردناك ميباشد در فارسي براي تمام حالات فوق لغت درد يا سوزش به كار ميرود و معادل ندارند در تركي براي دعوا كردن كلمات متفاوتي بكار ميبرند كه كه هر كدام شكل و حالت ويژه اي از دعوا را بيان ميكند دؤيوشمك:همديگر را كتك زدن ووروشماق: همديگر را زدن ساواشماق: با يك ديگر جنگ و دعوا كردن و گلاويز شدن ديديشمك: دعوا همراه چنگ زدن يكديگر چارپيشماق: باهم برخورد كردن(تصادم) دالاشماق : باهم دعواي افظي داشتن دارتيشماق: با هم مشاجره داشتن چاخناشماق: با هم سر شاخ شدن توتوشماق: دعوا همراه با گرفتن هم ديگر بؤغوشماق: دعوا همراه با يقه هم ديگر را گرفتن تيپشمك: دعوا همراه با لگد انداختن به هم سويوشمك: همديگر را دشنام دادن ديريشمك: هم ديگر را دشنام دادن ورودر روي هم ايستادن بوغازلاشماق: گلوي هم ديگر را گرفتن و رودر روي هم قرار گرفتن ودعوا كردن چيرپيشماق: زود وخرد دوروشماق:مناقشه مجادله رودرو شدن سؤپورلشمك: گلاويز شدن درهم آويختن همچنين براي اين كه بگوييم فلاني از در وارد شد بسته به شخصيت فلاني ونحوه ورود و مناسبت گوينده با وي كلمات زير به كار ميرود قاپي دان گلدي:(از در امد به طور متعارف) قاپي دان ايچري بويوردولار:(از در تشريف فرما شدن) قاپيدان گيردي: از در وارد شد به طور خود نمايي قاپي دان كئچدي : از در گذشت قاپي دان سؤخولدي: از در خودش را چپاند قاپي دان تپيلدي: از در خودش را به زور وارد كرد قاپي دان دوروتولدو: از در يواشكي تو امد قاپيدان شوروشدو : از در سر خو امدي تو به معني مجازي حال توجه شما را به بندهاي سه گانه منشور زبان مادري مصوب سال 1996جلب ميكنم يك: همه شاگردان مدارس بايد تحصيلات رسمي خود را به زبان مادري اغاز كنند دو: همه دولتها موظف هستند كه براي تويت و اموزش زبان مادري كليه منابع /موارد وسايل لازم را توليد و توضيع نمايند سه:براي تدريس زبان مادري بايد معلم به اندازه كافي تربيت و اماده شود زيرا تدريس به زبان مادري وسيله اي براي برابري اجتماعي شمرده ميشود ضعفهاي زبان فارسي در زبان عربي لهجه هاي مختلفي وجود داره از قبيل عراقي ، مصري، ليبي،عبري، اسپانيولي، ليبي، اردني،خليجي، خوزستاني و........ كه لهجه چهاردم اون فارسيه و از همه لهجه هاي ديگه عربيش كمتره (60% عربي) زبان فارسي يك زبان سبك و آسان ميباشد كه ضعفهاي زيادي دارد ولي چون يك زبان روان و جذابيه هميشه ضعفاش پنهان مونده در اينجا به بعضي از اين ضعفها و ايرادها اشاره ميكنم يك- يكي از بزرگترين ضعفهاي زبان فارسي نداشتن مونث و مذكر مي باشد (تو ،شما ، اينها و.......) معلوم نيست شخصيت مونثه يا مذكر دو- ضعف ديگر فارسي اسم يكسان كلماته مثلا شير! معلوم نيست حيوانه يا شير اب يا شير خوردني در حالي كه در لهجه هاي ديگر عربي فقط حيوان شير چندين اسم داره (اسد، سبع، ابوخميس و) سه- كلمات فارسي معمولا يك معني ميده و نميتونيم يك كلمه به كار ببريم كه چند معني رو در هم خلاصه كنه ،واضحتر بگم تفسير كلمات فارسي خيلي راحت و آسانه (اگه يك زبان ديگر بلد باشين ميدونيد چي ميگم) چهار- يكي از مهمترين ضعف هاي فارسي به كار نبردن لحن بعضي از حروفه كه به كل معني كلمه رو تغيير ميده. مثلآ حرفهاي(ز-ذ-ظ-ض) فقط با لحن ز خونده ميشن(ت-ط) همگي با لحن ت خونده ميشن(س-ص-ث) همگي با لحن سين خونده ميشن (ح-ه) خونده ميشن يعني در واقع حروف(ص-ث-ذ-ظ-ض-ط-ح) در زبان فارسي اضافه هستند چون هيچ كاربردي ندارند و فقط نوشته ميشند در هيچ زبان ديگري اينطور نيست و همه كلمات صدا و لحن خاصي دارند در تركي به مرغ ابي اؤردك گفته ميشود اما براي انواع انها اسامي مختلف به كار ميرود مثلا به اردك ماده بورچين و براي نر سونا و يا ياشيل باش گفته ميشود در تركي براي اسب و بيشتر حيوانات اهلي در هر سني نام مخصوص وجود دارد مثلا قولان به اسب نوزاد داي به اسب دو ساله و يولان به اسب پنج ساله گفته ميشود حال شما تصور كنيد يك مترجم وقتي ميخواد يك كتاب تركي يا هر زبان ديگه را به زبان فارسي ترجمه كنه و يا يك فيلم نامه تركيه را ترجمه كنه با چه مشكلاتي روبرو است حال توجه شما را به بندهاي سه گانه منشور زبان مادري مصوب سال 1996جلب ميكنم يك: همه شاگردان مدارس بايد تحصيلات رسمي خود را به زبان مادري اغاز كنند دو: همه دولتها موظف هستند كه براي توليد و اموزش زبان مادري كليه منابع /موارد وسايل لازم را توليد و توضيع نمايند سه:براي تدريس زبان مادري بايد معلم به اندازه كافي تربيت و اماده شود زيرا تدريس به زبان مادري وسيله اي براي برابري اجتماعي شمرده ميشود
بؤلوم : بيلگيسل(علمي) |
بلاقا گؤره آماجيميز بو بلاگي ياراتمادان بيززات آغليما گلن و اولدوقجا يارارلي يازيلار و قونولار يئرلَشديرمك و هابئله تانريم دئين اولسا چاليشاجام يازيلاريمين ان چوخو توركجه اولسون . عجيب قريب بير دونيادي / آرزولار گئديري بادا / آغلا سيغماز گلير باشا / چارا اولونمور آرادا / آرزو يالنيز باشدان كئچير / گون گليري ياشدان كئچير / عومور متم داشدان كئچير / ايليشيبدير بدبير زادا / بو دونيادا بو دونيادا. سون یازی لار بؤلوم لر یولداش لار
 
باغلانتی لار یارپاق لار سایغاج ایندی بلاق دا :
بوتون گؤروش لر :
بو گونون گؤروشو :
دونه نین گؤروشو :
بو آیین گؤروشو :
باخیش لار :
یازی لار :
یئنیله مه چاغی :
|
� | � |